۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشقانه» ثبت شده است

خداوندا

" خداوندا "

برگ در هنگام زوال می افتد و میوه به هنگام کمال
اگر قرار بر رفتن است میوه ام گردان و بعد ببر

" بارالها "
زمین تنگ است و آسمان دلتنگ
بر من خرده نگیر اگر نالانم ...
من هنوز رسم عاشقی نمی دانم

" خداوندا "
کمکم کن پیمانی را که در طوفان با تو بستم
در آرامش فراموش نکنم و در طوفان های زندگی با " خدا" باشم نه ناخدا

" بارالها "
به دل نگیر اگر گاهی "زبانم " ازشکرت باز می ایستد
تقصیری ندارد
قاصر است کم می آورد دربرابر بزرگی ات ...
لکنت می گیرد واژه هایم در برابرت !
در دلم اما همیشه
ذکر خیرت جاریست
من برای بندگی تو هزار و یک دلیل می خواهم
ممنونم که بی چون و چرا برایم " خدایی " میکنی ...

خداوندا

تا همه مارا میوه نگرداننده ای

از دنیا مبر

الهی آمین

۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مظفر میکائیلی

خندیدم تا جنبه داشته باشم

من به هر تحقیری که شدم،
باصدای بلند خندیدم!نام مراگذاشتند"باجنبه"!
بی آنکه بدانند،
خندیدم تاکسی صدای شکسته شدن
قلبم رانشنود.....!!

زندگی کردن برای دیگران

چرا؟

جرا باید دیگران تا این حد اهمیت داشته باشند

وگر وقتی که قلبم شکست

کسی صدای شکستنش را شنید؟

واگر شنید، چرا به روی خودش نیاورد

۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مظفر میکائیلی